آیا سهم اعلامی صنایع مختلف در تولید ناخالص ملی واقعی است؟

مهندس علیرضا حائری عضو هیئت مدیره جامعه متخصصین نساجی ایران و عضو هیئت مدیره خانه صنعت و معدن استان تهران

در خبرها آمده بود که صنعت خودرو نقش بسیار مهمی در اقتصاد کشور داشته و سهمی قابل توجه در تولید ناخالص ملی کشور دارد. در همین یادداشت به دیگر مزایای صنعت خودرو نیز اشاره شده بود از جمله این که، همه ساله مقادیر قابل توجهی نقدینگی ازطریق این صنعت به عنوان مالیات، عوارض، بیمه و … به دولت پرداخت می‌گردد که نقش مهمی در تأمین هزینه‌های جاری دولت دارد.
در اینکه صنعت خودرو در حال حاضر و پس از صنایع نفت و پتروشیمی، مهمترین صنعت کشور از نظر دولتمردان است و بیشترین توجه مقامات صنعتی و مجلسیان را به خود معطوف نموده و به صورت نمادین به ویترین و افتخار صنایع کشور و مسئولین صنعتی کشور در آمده است هیچ شکی وجود ندارد.
همچنین این موضوع نیز صحیح است که همه ساله وجوه قابل توجهی تحت عناوین مالیات، عوارض، بیمه و … توسط این صنعت، و البته از جیب و بودجه مردم، به حساب دولت واریز می‌گردد.
اما آیا سهم ادعایی صنعت خودرو در تولید ناخالص ملی واقعی است؟
خوب است در اینجا نگاهی بیاندازیم به تعریف تولید ناخالص ملی.
تولید ناخالص ملی:
کل ارزش ریالی (یا دلاری ) کلیه محصولات نهایی تولید شده توسط واحدهای مقیم و غیر مقیم هر کشور در دوره زمانی معین (مثلاً سالیانه) را تولید ناخالص ملی می‌نامند.
منظور از غیر مقیم، واحدهایی است که در خارج آن کشور به تولید مشغول می‌باشند. مثلاً ارزش تولیدات کارخانه اتومبیل‌سازی تویوتا در آمریکا در زمره تولید ناخالص ملی ژاپن محاسبه می‌شود.
افزایش تولید ناخالص داخلی و یا ملی در هر سال به نسبت ارزش آن تولیدات در یک سال گذشته، صرف نظر از تورم موجود، را نیز رشد اقتصادی می‌نامند.
اما سهم صنایع در تولید ناخالص ملی و یا داخلی چگونه محاسبه می‌گردد؟
به طور طبیعی حاصل تقسیم ارزش کل تولیدات نهایی هر صنعت (مثلاً خودرو) به ارزش کل تولیدات ناخالص ملی آن کشور، معادل است با سهم درصدی آن صنعت از تولید ناخالص ملی.
سوال اینجاست که آیا ارزش نهایی و یا همان قیمت‌های فروش محصولات صنایع خودروسازی کشور ما عادلانه و مطابق با قیمت‌های جهانی است؟ آیا این محصولات در بازارهای جهانی نیز معادل با نرخ‌های داخلی مشتری و خریدار دارد؟
اگر جواب این سوال مثبت باشد، من هم با نگارنده این یادداشت هم نظر خواهم بود.
اما اگر جواب منفی است و به علت محدودیت‌های واردات خودرو به کشور و تعرفه‌های بالای واردات و سایر شرایط محدودکننده که رقابت منصفانه با سایر رقبای خارجی را با چالش‌های جدی روبرو می‌سازد و شرکت‌های خودرو ساز داخلی را مختار نموده تا قیمت‌های فروش خود را تقریباً آزادانه و بدون رقابت واقعی با سایر رقبای جهانی تعیین کنند، آنگاه لازم است در صحت سهم این صنعت در تولید ناخالص ملی کمی تردید کرد.
وقتی یک اتومبیل سواری خارجی، مثلاً ۲۰۰۰۰ دلاری، که قیمت جهانی آن به ریال تقریباً برابر یک میلیارد و دویست میلیون تومان است، بر اثر این حمایت‌های تعرفه ای به قیمتی در حدود دو و نیم میلیارد تومان در بازار داخل به فروش می‌رسد، بسیار طبیعی است که قیمت خودرو داخلی نیز تا دو برابر قیمت واقعی آن تعیین شود و سهم صنعت خودرو در تولید ناخالص را تا دو برابر ارتقاء بخشد.
در چنین شرایطی ممکن است که سهم صنعت خودرو از تولید ناخالص ملی یا داخلی قابل توجه باشد، اما این سهم در مقایسه با سهم سایر صنایع داخلی از تولیدات ملی واقعی نیست و در واقع مقایسه این صنعت با سایر صنایع که از چنین موهبت‌های حمایتی برخوردار نبوده، در یک شرایط نابرابر، باعث افزایش غیرواقعی سهم صنعت خودرو در تولید ناخالص ملی به زیان سایر صنایع گردیده است که منصفانه نیست و انتظار می‌رود تا صاحب‌نظران اقتصادی، و علی‌الخصوص دانشگاهی، به این نکته ظریف بیشتر دقت نمایند.
همین بالا بودن کاذب سهم صنعت خودرو در تولید ناخالص داخلی و یا ملی، باعث جلب توجه بیشتر مقامات تصمیم‌گیر به این صنعت گردیده و حمایت بیشتر از این صنعت را باعث می‌گردد.
در یادداشت دیگری، همچنین اشاره شده بود که دو خودروساز بزرگ کشور با زیان انباشته بالایی نیز روبرو هستند. اینکه چرا با وجود این حجم از حمایت‌های آشکار و پنهان دولت و سیستم بانکی، صنایع خودروسازی کشور همچنان با زیان روبرو بوده، جای بحث و تعمق بیشتری دارد که فعلا مورد بحث این مقاله نمی‌باشد.
آمار و ارقام چه می‌گویند؟
فرض میکنیم که تولید ناخالص ملی کشوردر سال گذشته، بالغ بر حدود ۵۰۰ میلیارد دلار بوده است، لذا با فرض سهم ۳ درصدی صنعت خودروسازی کشور از تولید ناخالص ملی، ارزش کل تولیدات این صنعت بالغ بر حدود ۱۵ میلیارد دلار می‌شود. با فرض اینکه تولید انواع خودرو در سال گذشته در حدود یک میلیون دستگاه بوده‌است، لذا به طور متوسط ارزش هر دستگاه خودرو بالغ بر حدود ۱۵۰۰۰ دلار می‌گردد.
آیا اتومبیل‌های تولید شده در کشور دارای ارزشی معادل ۱۵۰۰۰ دلار برای هر دستگاه است؟ یعنی به طور متوسط هر دستگاه در حدود ۹۰۰ میلیون تومان. آیا متوسط قیمت فروش محصولات خودروسازان ما در داخل کشور، که عمدتاً از خانواده پراید و پژو می‌باشند، این مبلغ است؟ آیا با چنین قیمتی، قادر هستیم این خودروها را به بازارهای جهانی صادر نماییم؟
اگر جواب مثبت است، آنگاه من هم با این گزارش موافق هستم و سوال بعدی این است که پس چرا مجموع صادرات صنعت خودروسازی ما در سال به پنجاه میلیون دلار هم نمی‌رسد؟ و چرا قادر به انجام صادرات مطابق با هدف‌گذاری‌های انجام شده که درحدود سه میلیارد دلار در سال تعیین شده است، نمی‌باشیم؟
شایان گفتن است که، جمع ارزش دلاری صادرات دو خودروساز بزرگ کشور در سال ۱۴۰۲ بالغ بر سی و چهار میلیون دلار و به مقدار پنج هزار دستگاه بوده است، یعنی ارزش صادراتی هر دستگاه در حدود هفت هزار دلار.
اما اگر جواب منفی است، که البته منفی است، باید در تعیین سهم صنعت خودرو در شاخص‌های کلان اقتصادی مثل تولید ناخالص داخلی و ملی و سهم ارزش افزوده آن در صنعت کمی با دقت بیشتری اظهار نظر کرد و سهم آن را در حمایت‌های دولتی مطابق با واقعیات موجود در نظر گرفت.
خلاصه کلام اینکه:
تعیین سهم صنایع در تولید ناخالص داخلی و یا ملی و مقایسه آن‌ها با یکدیگر، تنها در صورتی می‌تواند به واقعیت نزدیک باشد و در محاسبات کشوری مورد استناد قرار گیرد که شرایط قیمت‌گذاری محصول نهایی، حمایت‌های تعرفه‌ای و سایر شرایط، از قبیل استفاده از منابع سیستم بانکی و غیره برای کلیه صنایع داخلی، یکسان باشد. در غیر اینصورت هرگونه اعلام سهم صنایع در ارزش افزوده صنعت و یا تولید ناخالص داخلی و ملی واقعی نبوده و باعث گمراهی در تصمیم‌گیری خواهد شد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.