برنامه خوب کافی نیست، مجری خوب هم لازم است
مهندس علیرضا حائری عضو هیات مدیره جامعه متخصصین نساجی ایران عضو هسات مدیره خانه صنعت و معدن استان تهران
در ایام انتخابات چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جهموری و در مناظرات انجام شده بین کاندیداهای تایید صلاحیت شده، بارها در خصوص لزوم ارائه برنامه مکتوب و مدون بحث و مجادله بهعمل آمد و هریک از نامزدها با افتخار از داشتن برنامه برای حل مشکلات کشور صحبت کردند. شاید تنها فردی که کمتر از داشتن برنامه برای اداره کشور صحبت میکرد و اعتقاد داشت که در کشور برنامه کم نداریم و در واقع مشکل کشور نداشتن برنامه نیست، بلکه مشکل عدم اجرای این برنامههاست، همانا رییس جمهور منتخب بود.
ایشان اعتقاد داشتند که همانقدر که برنامه باید مطابق تواناییهای کشور و منطبق با نیازها نوشته شود، به همان اندازه هم باید مجریان معتقد و توانمند داشته باشد.
من هم با این استدلال موافق هستم و معتقدم که مشکل حال حاضر کشور نبود و یا کمبود برنامه نیست، بلکه مشکل در عدم اجرای آن برنامه و مهمتر از آن، عدم وجود نهادی فرا قوهای برای نظارت بر اجرای آن است.
سالهاست که برنامههای پنجساله مختلف با تلاش بسیار و صرف هزینههای هنگفت در هیات دولت تهیه و با صرف ساعتها کار کارشناسی و هزینه بر، تهیه و تدوین و پس از تصویب در هیئت وزیران برای تصویب نهایی به مجلس فرستاده میشود، در مجلس نیز با صرف ساعتها بحث و بررسی، نهایتاً تصویب و برای اجرا به دولت باز گردانده میشود، ولی چرا این برنامه که اتفاقاً توسط دولت تهیه میگردد، پس از تصویب توسط همان دولت به مرحله اجرا در نمیآید و چرا نهادی بر اجرای این برنامه نظارت و سختگیری نمینماید.
چرایی آن از دو حالت خارج نیست، یا این برنامه مطابق ظرفیت و تواناییهای کشور تهیه نشده و فهرستی از آرزوهای افراد است که جمعآوری گردیده است و یا اینکه مجریان این برنامهها افراد توانمندی نیستند.
در هر دوحالت، این وقت و هزینه کشور است که به بطالت گذرانده میشود.
یکی از بندهای همه ادوار برنامههای پنجساله که در مناظرات نیز به کرات مورد نقد قرار گرفت، تکلیف رشد سالیانه هشت درصدی برای اقتصاد کشور میباشد، به عبارت دیگر پس از اتمام هر برنامه پنجساله، حجم اقتصاد کشور باید چهل درصد بزرگتر شود و پس از اجرای هر دو برنامه، یعنی هشت سال، تقریبا دو برابر بزرگتر شویم که در صورت تحقق همین یک بند، بسیاری از مشکلات تورمی و اشتغال و ارزی در کشور حل خواهد شد، ولی میبینیم که نه تنها این اتفاق نمی افتد، بلکه هیچ گزارشی از علت عدم تحقق این بند از تکالیف برنامه نیز جهت اصلاح مسیر آینده منتشر نمیشود، به عبارت دیگر تمامی دست اندرکاران دولتها نیز خودشان قبول کردهاند که این یک بند فانتزی در برنامه بوده و قابل تحقق با این قبیل سیاستها نمیباشد، لیکن همواره توسط دولتها تکرار میگردد و همواره هم توسط مجلسها تصویب میشود. در واقع کلام شیرینی است که دولت میگوید و مجلس هم میپذیرید، شبیه آنکه در مجالس عروسی گفته میشود که عروس رفته گل بچیند، همه میبینند که عروس آنجا هست و نرفته گل بچیند، ولی همگان حتی آقای عاقد هم میپذیرد که عروس رفته گل بچیند و این داستان سالهاست که تکرار میشود.
علی ایحال در کشور برنامه کم نداریم و مشکل اصلی ما نبود برنامه نیست، آنچه کم داریم در درجه اول برنامه منطبق با واقعیات و توانمندیهای اقتصاد کشور است و در مرحله بعد مجریان خوب.
برنامه خوب را مجریان خوب محقق میکنند، اگر در جایی مجری ناموفق است، چرا باید برود و در جای دیگری مجددا آزموده شود؟
مضافاً اینکه نباید از اصل نظارت بر اجرای برنامه هم غافل شد.
در این جاست که لزوم ارزیابی عملکرد مدیران دولتی ضرورت پیدا میکند که در مجالی دیگر به آن خواهم پرداخت.