بررسی شکل و رنگ چوقای مردان قوم بختیاری
۱- صفدراسماعیلی
۲- مجیداسدی فارسانی
۱- کارشناس ارشد جامعه شناسی و مدرس دانشگاه
۲- دانشجوی دکترای پژوهش هنر دانشگاه هنر تهران
چکیده
یکی از اقوام ایرانی که میراثدار فرهنگ غنی این سرزمین میباشد و در مسائل گوناگون اجتماعی و بویژه مسائل بحرانی کشور، نقش مهمی را ایفا کردهاند، قوم بختیاری است. مردان این قوم دارای لباس مخصوصی هستند که چوقا بخشی از بالاپوش آنها را تشکیل میدهد. شکل و رنگ در این پوشش از اهمیت بالایی برخوردار است به طوری که، میتواند اثر یکدیگر را تقویت کند. از این رو، مساله پژوهش حاضر شناسایی ارتباط بین رنگ و شکل بالا پوش مردان بختیاری با روحیه آنان میباشد و برای رسیدن به این منظور از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، مصاحبه و فیلمبرداری استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از این نکته است که بالاپوش مردان قوم بختیاری از جهت شکل ورنگ روحیه دلیری همچنین قدمت تاریخی و فرهنگی این قوم اصیل ایرانی را بیان میکند.
مقدمه
گروههایی از مردم یکجانشین و چادرنشین که در بین ارتفاعات سر به فلک کشیده با درههای عمیق و دشتهای کمارتفاع بین اصفهان، فارس و خوزستان سکنی گزیدهاند و رسم ییلاق و قشلاق خود را به تناوب انجام میدهند، قوم بختیاری هستند. این قوم به دلیل حضور پر رنگ در انقلاب مشروطه و مشارکت در هشت سال دفاع مقدس، روحیه دلیری و شجاعت خود در حفظ سرزمینشان را به خوبی نشان دادند. علی محمد رادمنش به نقل از لوریمر مینویسد: «بختیاریها از لحاظ نژادی، ایرانی و اصیل هستند و با پناهگاههای کوهستانی که داشتنداند از نظر نژادی از حمله عرب[و نفوذ اجانب و اختلاط نژادی] مصون مانده اند»
در بررسی جغرافیای بختیاریها با توجه به سکونتگاههای فعلی و شواهد و قراین آن وهمچنین در « منابع مختلفی از کلمه “عیلام تو” استفاده شده است به معنی مردمانی که در ارتفاعات زندگی می کنند، دکتر علی زاده باستان شناس موزه شیکاگو با توجه به کارهای انجام شده در این منطقه این قوم را از نسل عیلامیها میداند». در واقع «ایالت انشان مناطق کوهستانی شرق خوزستان، نواحی جنوب غربی اصفهان و قسمت غربی و شمال غربی استان فارس را در برمیگرفت.بیشترین قسمت ازمنطقه بختیاری در این قلمرو قرار داشت». در این طبیعت منحصر به فرد «انسان جزئی از هستی بیکران است و مانند هر جز دیگر هستی، وابسته به سایر اجزاء است و با آنها ارتباط دائم دارد. اگر هستی بدون انسان را طبیعت بنامیم، میتوانیم بگوییم که انسان و طبیعت یگانگی و تجانس همواره بر هم اثر می گذارند. به بیان دیگر، در جریان زندگانی هر فرد انسان، روابط پیچیده فراوانی میان او و محیط که شامل طبیعت و سایر افراد انسانی است، برقرار میشود». آنها در استفاده از صور بیرونی طبیعت به جای تقلید از آن، تنها مبادی آن را منعکس میکنند.هنرشناسان و فیلسوفان هنرهایی که به تقلید از طبیعت پرداختهاند، هنر طبیعتگرا نامیدهاند و «هنر طبیعت گرا را به عنوان هنر پیشرو میشناسند»
شکل ورنگ بالاپوش مردان قوم بختیاری
پوشاک، بارزترین سمبل فرهنگی و مشخصترین مظهر قومی و سریع الانتقالترین نشانه فرهنگی است و به دلیل حرکتی که به همراه انسان دارد، زمینه تاثیرگذاری و تاثیرپذیری فرهنگی آن بیشتر از هر نشانه فرهنگی دیگر است. اقوام مختلفی در ایران زندگی میکنند که هرکدام دارای ویژگیهای برجستهای هستند که از نگاه نخست قومیت، حوزه زندگی، زبان و سایر مختصات فرهنگی آنان را در ذهن بیننده تداعی میکند.
«کسب منزلت اجتماعی از طریق پوشاک در بین مردان نیز وجود دارد ضمن اینکه هر پوشاکی ممکن است بیانگر قشر و طبقه،رفاه، میزان دانش،سفر و زیارت وسیاحت باشد». چوقا یا بالاپوش مردان قوم بختیاری، در گذشته نوعی ارخالق بود که به رنگهای تیره و عمدتاً مشکی بود و به آن “قبا” میگفتند.
رقص دستمال بازی بختیاری،عشایر ایران ،کسرائیان
چوقا از صنایع دستی در میان جماعتعشایری ایران هنری زنانه است، آنچه را زنان با دست میبافتند، چیزهایی بود که در زندگی روزمره کاربرد داشت و مصالح آن از پشم و مویی که از گوسفند و بز به دست میآمد، تهیه میشد. شکل و نقش چوقا در گذشته، با توجه به عکسهایی که از زمان مشروطه به جا مانده و فیلم مستند علف که در زمان پهلوی ساخته شده است، تک رنگ و به رنگ مشکی است. دربررسی رنگ کنونی چوقا دو رنگ سیاه و سفید میگردد که شکل مستطیل و نقش هندسی آن صورت نمادین دارد. در این نقوش، هماهنگی بین فضای مثبت و منفی مشاهده میشود. شکل ورنگ، که در واقع ارزشهای نمادین چوقا هستند، در خدمت خواستها و به قول فروید آرزوها و تمایلات انسان هستند. از این رو، اصلیترین راه برای انتقال آرزوها، ترس و امیدواری انسان به حساب میآیند و این دو تقویت کننده یکدیگرند و زمانی که با هم مورد استفاده قرار گیرند، تـأثیر بیشتری دارند. شباهنگی رنگ را فقط بر شکل مجرد میداند یعنی، رنگ در یک فرم محدود شده است که این دیدگاه اهمیت این بررسی را دو چندان میکند
اگر در هنگام غروب آفتاب به چغازنبیل نگاه کنید، سایه روشنی از بنا حاصل میشود که در نقش چوقا، به صورت ریتمی خاص نشان داده شده است (خواسته و ناخواسته، بیارتباط با سیاه و سفید بودن چوقا نیست). همچنین، در مرکز پشت چوقا کمی فاصله بین نقشها زیادتر شده که محرابهای معابد عیلامیان را نشان میدهد. این شکل، درکنگرههای تخت جمشید هم وجود دارد و خطوط باریک زیر نقوش اصلی، مانند نور محراب نمایان هستند. لازم به ذکر است که “گریشمن” باستان شناس درزمان پهلوی، چغازنبیل را کشف کرد که بعد از آن زمان شکلگیری چوقا با این شکل و نقش را شاهد هستیم. البته این نوع نقش، در آثار گذشته مثل مقبره کورش هم دیده میشود و خود برگرفته از کوه است. در اینباره گفته شده «چوغا» هم خانواده «چغا» است و با چغازنبیل شوش ارتباط دارد.
از طرفی دیگر، بار معنایی هر کدام از رنگهای سیاه و سفید در فرهنگ بختیاری چنین است که:«رنگ سفید به معنای فرشته نیک است که از پایین به سمت بالا میرود و اوج آگاهی و نزدیکی به عالم معنوی و خداوند را نشان میدهد. این باور نیاکان به صورت دائم، با تکرار رنگ سفید در چوقا تداعی میشود. و شاید یادآور آن باشد که مردم ایلیاتی، با وفاداری به راه راست به نیکفرجامی میرسند. رنگ سیاه، نماد اهریمن است که به سمت زمین نشانه میرود و نمادی از نشیب و سیاهی میباشد که معادل شیطان است و انسان را به منیت میکشاند و باعث شر و هبوط انسان میگردد. از این رو، بخش اعظم چوقا رنگ سفیدی است که نشان دهنده پیروزی نور وپاکی بر سیاهی و بدی دارد».
چوقا در ساختار پوششی و کارکرد اجتماعی
در بررسی پدیدههای فرهنگی و اجتماعی از زوایای مختلف به آثار و نتایج متفاوتی میتوان رسید. یکی از شیوهها از نظر معرفتی، تبیین اجزاء، از دیدگاههای علوم جامعه شناسی و روانشناسی است که مکتب ساختگرایی در این حوزه واقعیت و چگونگی تحلیل و تبیین آن را در ارتباط با سایر بخشها مورد بررسی قرار میدهد. از مشاهده واقعیت موجود عناصری استخراج میشود که به کمک آنها میتوان به صورت انتزاعی نظامی معنادار از نسبهای میان عناصر را معلوم کرد که آیا نظام ساخته شده با واقعیت مورد نظر در مشاهدات گوناگون منطبق است یا نه. سپس، میتوان این نظام را با نظامهای دیگر که در زمینههای واقعی دیگر کشف شدهاند، ربط داد. به همین گونه، نظمی که در ارتباط با مقولههای فرهنگی قرار دارد، ما را به سوی یک کل یعنی لباس که جزء مهمی از ساختار فرهنگی هر قومی است میکشاند.بنابراین هر قسمت از لباسهای این قوم را که بررسی نماییم به تاثیر و کارکرد آن و ارتباط با دیگر لباسها میرسیم. به گونه ای که کلیت لباس بختیاری که شامل کلاه چوقا و دبیت (تنبان) و گیوه میباشد، را شکل میدهد. به عنوان مثال، پوشش چوقا و شلوار تنگ (شهری)چندان تناسبی با هم ندارند و قابل انطباق معنایی نیستند. برای بررسی روانشناسانه، در ابتدا نیاز به شناخت باورها و عقاید و رسوم است، زندگی در طبیعتی این چنین خاص، فرهنگی متمایز و ناب را به همراه داشته که آثار آن را باید در شاخصههای فرهنگی چون لباس، گویش و موسیقی و بیانات شفاهی آن قوم جستجو کرد. به دنبال تاٌثیرات نمادین، طبیعت و طبیعت گرایی در آن شاخصه های فرهنگی بود. فرهنگی که بر اثر نوع برخورد انسان با طبیعت حاصل میشود، بدون شک نوعی جهان بینی خاص و به طبع آن نوعی روحیه خاص را شامل میشود.
رقص چوب بازی بختیاری،عشایر ایران ،کسرائیان،۱۰۲
چوقا همچون زندگی مردمان بختیار یاز، نوعی سادگی خاص برخوردار است. این هنر وابسته به طبیعت است و وقار ساده طبیعت را به طور بسیار زیبایی منعکس میکند که بیانگر فضای فکری و نیروی روانی آنهاست. همانگونه که می دانیم انتقال معانی و مفاهیم با به کار بردن تصویرهای هندسی مانند چهار گوشه یا سه گوشه یا دایره و شکلهای دیگر و یا به کار بردن شکلهایی که در طبیعت وجود دارد، همچون درخت،کوه، خورشید، ماه و مانند اینها و کاربرد نقاشی یا حکاکی شکل انسان یا جانور یا میدان جنگ و اینها، معیارهایی برای تمایز و فرهنگ است. با این وجودهر قومی برای خود بستری از رویش فرهنگی است. از نظر بختیاریها سنگها، درختان، قلهها وچشمهها مقدساند. اما نمیتوان مشخص کرد که اندیشههای مشخصی در اینباره دارند. آنها حجاریها، سنگ نوشتهها و در واقع، تمام طبیعتی که در آن سکنا دارند را نوعی طلسم میشمارند.
در قوم بختیاری، مراسم های عزا و جشن به شیوه خاصی برگذار میگردد. ولی نکته قابل توجه این است که چه در جشن عروسی و چه در عزاداریها، لباس مردان فرقی ندارد و همان چوقا و تنبان وکلاه است و تنها پیراهن زیر چوقا، از نظر رنگی (سیاه و سفید) متفاوت میشود. هنگامی که کسی از آنها فوت میکند، به دلیل نشان دادن جوانمردی و دلیری شخص متوفی، اسبی را سیاه پوش و شلیک هوایی میکنند. همچنین، بر سر مزار او شیر سنگی میگذارند و در طرفین بدن شیر، نقش هایی از اسلحه سرد و گرم از قبیل تفنگ، خنجر، شمشیر و کارد شکاری پدید میآورند.
شیر سنگی،عشایر ایران ،کسرائیان ،۱۲۹
اقوام بختیاری در دورانهای بحرانی در صحنه حضور داشتهاند. به طوری که، در دوران مشروطیت به تهران راهی شدند و در این واقعه مهم تاریخی، ایفای نقش کردند. تاریخ نویسان ایرانی، ویژگیهای برتری از جمله مشروطیت را به سردار اسعد نسبت میدهند. البته، خط مشی بیشتر خانها رسیدن به مقامها و مصادری بود که هر دولت جدیدی میتوانست زمینه ساز آن باشد. در خاطرات سرداراسعد بختیاری از مبارزه اقوام بختیاری در سال۱۳۲۷ به مدت ۹ ماه با ایلات مهاجم و دستگیری و کشته شدن اشرار مطالبی بیان شده است و در هشت سال دفاع مقدس دلیرانه جنگیدند. برای شناخت و بررسی ارزشها و تأثیرات رنگی یک جامعه باید به جنبههای روانشناسی رنگ و معانی درونی اشکال، هر چند انتزاعی توجه کرد. زمانی که از رنگ سخن به میان است، نسبت تیره و روشن آن و هماهنگی آنها مد نظر قرار میگیرد. البته باید در نظر داشت که قسمت عمده از معانی نمادین رنگ به سنتها و محیطهای اجتماعی خاصی که در آنها زندگی میکنیم، بستگی دارد. ولی به طور مرسوم سفید سمبل دنیایی است که در آن همه رنگها، به مثابه یک صفت ویژه معین ناپدید شدهاند. این دنیا، دورتر از آن است که هارمونیاش بتواند با روحمان ارتباط حاصل کند. سکوتی عظیم، مانند دیواری غیر قابل نفوذ، حیاتش را از دسترس درک ما دور نگاه میدارد. بنابراین هارمونی سفید، سکوت است و به طور کلی، رنگ سیاه و سفید حد اعلای تضاد یا دوگانگی مثبت و منفی محسوب میشوند .
در بررسی عناصر بصری چوقا، به دلیل وجود خطهای عمودی سبب بلند قامت نشان دادن پوشنده میشود و ضخامت خطوط در قسمت شانه که به حداکثر پهنای خود میرسد، سبب درشتی اندام و شانه های پهن تر میشوند و این از عواملی است که خاصیت مردانه را تشدید میکند.زمانی که دور کمر را با شال یا قطار فشنگ میبندند این حالت به خوبی در حد نهایت خود قرار میگیرد. بختیاری ها در برابر خشم طبیعت با پوشیدن چوقا و بستن شالی دور کمر نیروی خود را دو چندان میکنند و دام ها و خانه و کاشانه خود را از طبیعتی به طبیعتی دیگر انتقال میدهند و در این راه با استقامت و قدرت زیادی قدم میگذارند.
نتیجهگیری
اقوام بختیاری که زندگیشان در طبیعت و منطقهای کوهستانی قرار دارد، ازبالا پوشی به نام چوقا استفاده میکنند که از نظرشکل و رنگ برگرفته از طبیعت و دیرینه تاریخیشان است، به طوری که هر کدام از مباحث رنگ وشکل این بالا پوش درارتباط با خصوصیات روان شناسانه آنها ارتباطی مستقیم دارد. رنگ چوقا، سکوت و آرامش درونی آنها را به دلیل حضور در طبیعت بکر نشان میدهد و قرار گیری دو رنگ سیاه و سفید در کنار هم که نهایت تضاد را دارند. همچنین، شکلهای هندسی این لباس که با رنگ آن در هم ادغام شده و تقویت کننده یکدیگرند، روحیه جنگاوری و تکاوری در برابر مهاجمان را در کنار آرامش درونی خود قرار داده است. برای استفاده از نمادهای طبیعت، بیشترین عنصری که قوم بختیاری با آن سر و کار دارد، کوه میباشد و طبیعت کوهستانی خشن و سخت و دفاع در برابر هجوم در طول تاریخ همه موجب شده تا خشونت فرمها و زوایای تیز و ترکیب خاص این بالاپوش به زیبایی هر چه تمامتر همبستگی شکل و رنگ این لباس را نمایان سازد. با توجه به پیشینه تاریخی سکونتگاههای اقوام بختیاری و همچنین، مناطق کوهستانی زاگرس میتوان استفاده نمادین از کوهها و زیگورات چغازنبیل را در این بالا پوش مشاهده کرد.