دکتر علیمردان شیبانی
* عضو هیأت مدیره انجمن صنایع نساجی ایران
* مدیر عامل شرکت موکت همدان
در سال جهش تولید انتظار این بود و هست که همه و همه آحاد ملت و هیأت حاکم دست در دست هم برای رسیدن به این شعار راهگشا “جهش تولید” حرکت کنند ، اما متأسفانه
مشاهده میشود هر روز و هر ساعت مشکلات تأمین مواد اولیه صنعتگران کشور بعنوان بزرگترین مشکل فراروی آنان که بهطور طبیعی در جادهای بسیار سخت و پرفراز و نشیب حرکت میکنند این روزها بهدلیل عملکرد سوال برانگیز شرکتهای پترو شیمی که برپایی آن به دست جوانان توانا و برومند این سرزمین نوید حل مشکل تأمین مواد اولیه با کیفیت و مناسب و رهایی از وابستگی به خارج و خروج ارز نداشته کشور را میداد صد چندان کرده است .
صنعت نساجی کشور که به حکایت اعداد و ارقام رسمی بالاترین سطح اشتغال را درکل کشور دربردارد برای تأمین مواد اولیه خود احتیاج به دو نوع مواد اولیه اصلی دارد که یکی پنبه طبیعی است که متأسفانه در سالهای اخیر میزان برداشت آن چیزی حدود ۵۰ تا ۶۰ هزار تن در سال بوده و هیچگاه نیاز حدود ۲۰۰ هزار تنی پنبه مورد نیاز ماشینآلات موجود نصب شده در کارخانجات را تأمین نکرده است و جای تأسف و سوال است که چطور تولیدکننده داخلی برای واردات پنبهای که درکشور تکافوی نیاز کارخانجات موجود را نمینماید میبایستی برای تأمین پنبه مورد نیازش از هفت خوان رستم بگذرد . طبعاً نتیجه چنین مقرراتی اعم از تعرفه و بازرسیهای منسوخ شده و دامپینگ کشورهای همجوار تولیدکننده پنبه و نخ چیزی جز بالا رفتن بسیار زیاد قیمت تمام شده و عدم امکان رقابت با نخ و محصولات منتجه آن در بازارهای صادراتی و حتی بازار داخل و در نهایت توقف کارخانجات ریسندگی و بیکاری هزاران نفر پرسنل شاغل در آن نخواهد بود.
اما قصه پرغصه دیگر تأمین مواد اولیه صنعت نساجی از شرکتهای پتروشیمی است که خوشبختانه به دلیل وجود منابع سرشار نفت و گاز در کشور به حد وفور تولید میگردد اما مصرف کننده عمده نهایی که کارخانجات نساجی کشور هستند میبایستی هر هفته در انتظار عرضه قطره چکانی این مواد در بورس باشند و بعد هم به دلیل تقاضای بیشتر از عرضه در رقابتی نفس گیر که بعضاً تا ۶۰ در صد هم رسیده است شرکت کنند. قطعاً عزیزان دولتمرد و همکاران پتروشیمی که اکثراً دولتی یا خصوصی هستند به این نکته ظریف توجه لازم را نمینمایند که اگر مواد اولیه صنعتگر داخلی به بهانه صادرات خام این مواد ارزشمند و مثلاً برگشت ارز آن به داخل کشور تأمین نگردد اولاً کارخانجات پر تعداد نساجی به دلیل نداشتن مواد اولیه متوقف خواهند شد و کارکنان بیشمار آن بیکار خواهند شد که عواقب چنین امری بر هیچکس پوشیده نیست . ثانیاً با عدم امکان صادرات کالایی که قطعاً ارزش افزوده بیشتری از خامفروشی این مواد دارد جلو ورود ارزی بهمراتب بیشتر از ارز حاصل از خامفروشی گرفته خواهد شد و ثالثاً نباید فراموش کنند که اگر مواد اولیه واحدهای تولیدی از تولیدات پتروشیمی داخل کشور تأمین نگردد میبایستی با خروج ارزی به مراتب بیشتر از ارز حاصل خامفروشی این مواد آن هم در این شرایط سخت بیارزی را از خارج کشور وارد کنند تا جلوی بیکاری و توقف واحدهای تولیدی گرفته شود که قطعاً هیچ منطقی چنین امری را نخواهد پذیرفت.
در این شرایط پیشنهاد میگردد هیأت حاکمه و تصمیمگیرندگان دلسوز کشور برای جلوگیری از خاموش شدن شعله کمفروغ صنعت نساجی کشور: اولاً، قبل از هرچیز موانع بیشمار فراروی واردات پنبه بعنوان ماده اولیه اصلی این صنعت را از پیش روی صنعتگران بردارند و هیچگاه تصمیمی اتخاذ ننمایند که ورود نخ تولید شده از کشورهای همسایه به دلیل دسترسی به پنبه ارزانتر و محاسبه مالیات بر ارزش افزوده بر مبنای نرخ ۴۲۰۰۰ ریال برای واردکنندگان نخ در مقابل محاسبه نرخ ارز آزاد برای تعرفه واردات پنبه بهعلاوه هزینههای گمرکی بازرسی، استاندارد و… ارزانتر از پنبه مورد نیاز صنعتگر نساج ایرانی در بازار داخلی عرضه گردد که این یعنی توقف کامل کارخانجات ریسندگی و بیکاری هزاران نفر پرسنل متعهد و زحمت کش آن، ثانیاً دسترسی صنعتگر نساج داخل کشورکه بالاترین مصرف کننده مواد پلیمری است به تولیدات پتروشیمی با اولویت عرضه داخلی و نه خامفروشی و صادرات و مهار سقف رقابت در بورس و تعهد اولویت ویژه عرضه و تأمین نیاز کارخانجات داخل کشور بهصورت مرتب و یکنواخت و با قیمت مناسب و منطقی و نه برمبنای افزایش هفتگی نرخ ارز بهعنوان فریضه واجب جزو اولویتها قرار گیرد.
مسلماً همه تأیید خواهند نمود که مواد اولیه برای کارخانجات تولیدی حکم سوخت برای خودرو را دارد که حرکت آن بدون سوخت غیر ممکن است. امید است در چنین شرایط حساسی با فراهم آمدن امکانات منطقی بتوانیم دست دردست همدیگر پایههای ترقی، تعالی و ایجاد اشتغال فرزندان برومند کشور را در سالی که به شعار “جهش تولید” مزین گردیده استوار و استوارتر سازیم .
صنعتگری کوچک از خیل صنعتگران بزرگ کشور