در اکثر کشورهای صنعتی، میزان ضایعات بعنوان یکی از شاخصهای اصلی سنجش بهرهوری به حساب می آید به طوری که همیشه در محاسبه بهرهوری، ضایعات به عنوان یک فاکتور مجزا محاسبه میگردد. به همین دلیل است که در واحدهای تولیدی، کاهش ضایعات اکثرا معادل با افزایش بهره وری تعریف میگردد.
گاهی اینطور به نظر میرسد که ضایعات قابل تبدیل به پول یعنی قابل فروش است در صورتی که اگر درست بررسی شود قیمت تمام شده ضایعات بسیار بیشتر از قیمت تمام شد کالای قابل فروش میباشد. مثلاً اگر افت تولید ایجاد شده و هزینه دستمزد و مواد و غیره که صرف شده را بررسی کنیم، آن وقت در مییابیم که ضایعات چقدر میتواند برای شرکت زیان آور باشد.
کاهش و افزایش ضایعات معمولاً به نحوه خرید، کنترل مواد ورودی، برنامهریزی تولید، تعمیر و نگهداری ماشینآلات ، آموزش پرسنل و اپراتورها، سیستم کنترل کیفیت، روش نگهداری مواداولیه و کالای تولید شده، حجم خرید، مدت زمان توقف کالا، نحوه حمل ونقل، مدیریت تولید، فرهنگ صنعتی و نهایتاً ضعف و قدرت مدیریت ارشد شرکت در کلیه سطوح بستگی دارد.
ناگفته نماند که بین ضایعات و جداسازی مواد غیر استاندارد و نامطلوب تفاوت وجود دارد. ضایعات بیشتر به مواد یا کالایی گفته میشود که در حین مراحل تولید به دلیل عدم انطباق با استاندارد و معیارهای کیفی در کارخانه کنار گذاشته میشود و قابلیت استفاده در مراحل بعدی و یا ارسال برای فروش را ندارد. لیکن بسیار ضروری است که مواد غیر استاندارد از مراحل تولید به نحوی جدا شده و از خط تولید خارج شود که این امری بدیهی و البته الزامی است و کمک شایانی به تولید محصول با کیفیت مینماید. مثال روشن آن جداسازی ناخالصیهای گیاهی و الیاف بسیار کوتاه در خط تولید ریسندگی پنبهای میباشد که البته اصطلاحاً به عنوان ضایعات نامگذاری میگردد ولی در واقع سالمسازی خطوط تولید میباشد.
بدین لحاظ است که در کشورهای توسعه یافته بر روی پروسه تولید جهت کاهش ضایعات دقت بسیاری به عمل میآید واکثراً روشهای بی نقص کردن و کنترل کیفیت فراگیر در سرلوحه امور قرار دارد.
هدف افزایش بهرهوری از مسیر کاهش هزینهها بیشتر در جهت کاستن از ضایعات و استفاده بهینه از امکانات موجود میباشد . توجه به کاهش ضایعات از طریق توجه به موارد ذکر شده، کلیه قسمتهای یک واحد تولیدی را به سمت دقت بیشتر در کارها سوق میدهد که نتیجه آن یک کار بدون نقص خواهد بود و از توقفهای بیجا در خطوط تولید و افزایش احتمالی ضایعات جلوگیری مینماید.
تمامی این دقتها، منجر به تولید محصول با کیفیت و کاهش قیمت تمام شده محصول تولیدی میگردد.
یکی از روشهای موثر کاهش ضایعات، کاهش دخالت نیروی انسانی در پروسه تولید و یا همان اتوماسیون میباشد . هر چقدر دخالت مستقیم نیروی انسانی در خطوط تولید کاهش یابد، به همان نسبت و بلکه بصورت تصاعدی از بروز و ایجاد ضایعات در خطوط تولید جلوگیری بهعمل خواهد آمد، به همین دلیل است که اکثر کشورهای توسعه یافته و یا واحدهای تولیدی مدرن، اتوماسیون را سرلوحه اهداف شرکت قرار داده تا از این طریق ضایعات خطوط تولیدی را کاهش داده و بهره وری را افزایش دهند.
شاید در کشورهای کمتر توسعه یافته، به دلیل جلوگیری از بیکاری نیرویکار ، بحث اتوماسیون از نظر حاکمیت خیلی جذابیتی نداشته باشد، اما باید توجه داشت که سودآوری هر واحد تولیدی منجر به توسعه آن واحد شده و کاهش نیروی انسانی ناشی از اتوماسیون را جبران خواهد نمود.
با توسعه شرکتها، نیروهای بیشتری جذب بخشهای خدماتی از قبیل فروش، خدمات پس از فروش، بازاریابی و غیره شده و تا حدود زیادی به جذب نیروی انسانی کمک خواهد شد.
در هر صورت اتوماسیون ضرورت امروز صنایع و یکی از راههای افزایش بهرهوری در صنایع کشور از جمله صنعت نساجی است.