مهندس مهران زهتاب
کارشناس نساجی
لطفاً یک توضیح کلی راجع به فرایند تکسچرایزینگ و کاربردهای آن بفرمایید؟
تکسچرایزینگ از پروسههای عملکرد بر روی نخ فیلامنتی است. بدین صورت که نخ فیلامنتی که به روش ذوب ریسی یا غیر ذوبریسی تولید میشود، یک نخ صاف و بدون برجستگی است که برای تماس با بدن این حالت مطلوب نیست زیرا کاملاً به بدن چسبیده و باعث تعریق غیرعادی یا آزردگی پوست میشود . از این رو، بایستی تحت فرآیندی به نام تکسچرایزینگ، فیلامنت صاف را به یک فیلامنت موجدار (همانند الیاف طبیعی) تبدیل نمود. به طور کلی، معنای لغوی تکسچره در زبان انگلیسی به معنای بافت یا زمینه است. مثلاً در مقوا، مقوا با تکسچرههای بالا برای نقاشی مداد شمعی و مقوا با تکسچره پایین برای آبرنگ مورد استفاده قرار میگیرد همین امر در مورد بوم نقاشی هم صدق میکند و نخ هم از این قاعده مستثنی نیست.
چه روشهایی برای تکسچرایزینگ وجود دارد؟
جهت تکسچرایزینگ، انواع و اقسام روشها وجود دارد؛ حتی تابی که در اثر سایش ناخن بر روی فیلامنت ایجاد میشود را crimping Edge مینامند که در روش صنعتی، صفحه تیز و داغی این روش را انجام میدهد و با عبور از روی نخ، باعث ایجاد تاب میگردد.
روش دیگر استافر باکس ( استاف stuf به معنی چپاندن ) است، بدین صورت که الیاف و فیلامنت با فشار داخل یک محفظه گرم قرار میگیرد و از سمت دیگر محفظه به صورت مچاله شده بیرون میآید و با گذشت زمان ، شکل چروک شده به خود میگیرد. از دیگر روشهای تکسچرایزینگ، میتوان به knit de knit اشاره نمود که در اثر بافت و شکافتن بافت، نخ به شکل حلقههای بافت درمیآید و حالت بسیار زیبایی به پارچه میبخشد. البته این روشها بسیار زمانبر بوده و از صرفه اقتصادی مطلوبی برخوردار نمیباشد.
یکی از روشهای تکسچریزاینگ متداول و پرکاربرد روش BCF است که برای dpf های متوسط و ضخیم همچون نخ نایلون و پلیپروپیلن (PP) و پلی استر با دنیرهای متوسط مورداستفاده قرار میگیرد. در این روش الیاف بلافاصله بعد از ذوب ریسی، وارد محفظه داغ میشود و از آن طرف، به صورت تابدار از محفظه خارج میشوند. همین امر، یعنی ذوبریسی و تکسچرایزینگ همزمان از جمله مزایای این روش محسوب میگردد. این روش برای نخهای مورداستفاده در فرش نیز کاربرد دارد ولی هنوز برای پوشاک و dpf های پایین یا فیلامنت ظریف متداول نشده؛ به این دلیل که ماشین و هزینه تولید نخ گران درمیآید. دنیرهای هر فیلامنت (dpf ) بین ۷ تا ۱۵ ولی برای بحث پوشاک صحبت از dpf ۳، ۵/۱ و غیره است.
آیا این نخ میتواند جایگزین کامواهای پلی استری شود؟
نوع ضخیم آن به دلیل قطر بالای فیلامنتها نمیتواند جایگزین کامواهای پلیاستری گردد. در حال حاضر، با این روش از الیاف PP برای فرش ماشینی استفاده میشود و به منظور آنکه صرفا روی آن راه برویم خوب است ولی برای استفاده در پوشاک مناسب نیست. در واقع لطافت و زیر دست را dpf تعیین میکند.
آیا امکان دارد که با نخ BCF عملیات بافت را انجام داد و سپس تقلیل داد تا ظریف شود؟
این روشها خیلی امتحان شده ولی رایج نیست . در واقع، موارد خاصی انجام شده ولی به عنوان یک روش کلی در نظر گرفته نشده و از آنجایی عملیات تقلیلی در تغییر زیردست نقش چندانی نداردو حتی موجب کاهش استحکام میگردد، از این رو، نخهای ظریف تولیدشده به روش BCF در مقدار انبوه دارای صرفه اقتصادی نیست.
آیا نخهای Bicomponent هم به روش BCF تولید میشوند؟
میتواند تولید شود اما تاکنون تولید انبوه نداشته است. به هر حال، این ماشین محدودیتی ندارد چون قسمت اکسترودر و اسپین پک میتوانند با تغییراتی فیلامنت بای کامپوننت تولید نمایند ، ولی BCF با دنیر ضخیم بیمعنی است که روی کالا برود و حتماً باید به سمت دنیرهای ظریف برویم.
این روش قابلیت تولید نخ با چه کاربردهای خاص و ویژهای را دارد؟
یک ماشین ساخت شرکت اتوماتیک آلمان در پلیتکنیک وجود دارد که بسیاری از پروژه های تولید نخهای بای کامپونت توسط این دستگاه انجام شده است که نخ خود تکسچره (self-textured ) یکی از آنهاست و دیگر لازم نیست عمل BCF روی آن انجام شود. البته BCF میتواند روی آن جعد مضاعف ایجاد کند ولی کلاً تولید صنعتی این نوع نخ رایج و متداول نبوده و تنها در حد تحقیقات آزمایشگاهی تولید شده است.
دستکشهایی که در سطح آن از الیاف خیلی زبر باید استفاده شود تا کالا سر نخورد و شاید با استفاده از دو جزء (اصظکاک ) زبری بیشتری حاصل شود ( هم اکنون برای آنها بیشتر از نایلون منوفیلامنت استفاده میشود ) البته هزینه بالایی را به همراه دارد . استفاده از نخهای بای کامپونت میتواند در این زمینه بررسی شود. یا در ژاپن هم از دستکشهای منوفیلامنت نایلون در dpf های بالا حدوداً ۱۵به عنوان کیسه حمام استفاده میکنند که آن زبری را داشته باشد ولی در ایران بیشتر از PP استفاده میشود. درحال حاضر، لیف به اصطلاح جادوییها از PP است چون جذب رطوبت آن صفر است، بنابراین باکتریها در آن رشد نمیکنند.
در خطوط BCF همواره از PP و گاهی اوقات پلیاستر استفاده میشود . در آمریکا بیشتر از نایلون استفاده میشود و در نهایت نخ تولید شده دارای خاصیت الاستیک میباشد و کریمپ دارد. نخ آن مثل نخ ریسیده شده نیست و از حالت ارتجاعی و فنری برخوردار است.
در روش BCF با چه تکنیکی این جعد درست میشود؟
همانگونه که ذکر شد استافر باکس- یک لوله جت هوای داغ دارند که از آنجا نخ اورفید شده و در معرض هوای داغ جعد ایجاد میشود. آنجا حلقه ای هست که نخ بعد از جت به داخل آن میرود و با گذشت زمان آنجا در دمای نزدیک محیط سرد میشود. این امر برای سرعت تولید ۳۰۰۰ متر در دقیقه مناسب است.
از دیگر روشهای پرکاربرد تکسچرایزینگ میتوان به چه موردی اشاره نمود؟
روش DTY یا تاب مجازی است ( Draw Texturing / False Twist Texturizing ) که از دهه پنجاه میلادی رواج یافت و اولین بار به صورت تجاری ماشین آن به منظور ایجاد نخ نایلون در سوییس تولید شد. در قدیم نخ از سوزنی رد میشد ( spindelette ) و سوزن با سرعت چند صد هزار دور در دقیقه همزمان با عبور نخ، می چرخید و به آن روش تاب مجازی گفته میشد، چون در دو سمت سوزن تاب Z و S ایجاد میشود این دو تاب میخواهند یکدیگر را خنثی کنند ولی وقتی نخ را رها میکنیم، تاب کاملاً باز نمیشود. با گذشت زمان و توسعه این روش، سرعت تولید توانست به حدود ۲۰۰ متر در دقیقه برسد که از صرفه اقتصادی برخوردار نبود. برای افزایش سرعت، آلمانیها و انگلیسیها سراغ تاباندن نخ توسط اصطکاک در سطح بزرگتری از سوراخ سوزن رفتند که از یکسری دیسکها که میچرخید و نخ از لابلای آن دیسکها عبور میکرد و تاب میخورد . در واقع در این روش سه ستون دیسک هست که میچرخند و نخ از وسط این سه عبور می کند تا تاب مجازی ایجاد شود. جنس دیسکها عمدتاً سرامیک یا پلی اورتان و دارای روکش پلیاورتان یا الماس میباشد. در واقع جنس دیسکها با توجه به کاربرد نهایی از تنوع بالایی برخوردار است. این سه ستون دیسک هر کدام بستگی به نوع نخ تعداد دیسکهای متفاوتی دارند. اگر دیسکها کار خود را به خوبی انجام ندهند ، نخ با پدیدهای به نام کچلی و یا کریمپ و موج بی ثبات مواجه میشود.
نمایی از تاب مجازی
در این روش تغذیه دستگاه به واحد اصطکاکی یا اسپیندل، معمولاً از بالا به پایین است و برای اینکه ارتفاع ماشین کم شود، میتوان تغذیه دستگاه را از کنار انجام داد. این روش برای نخهایی در مقیاس میکرو ( حدود ۰.۵) تا dpf ۵دنیر رایج است.
به طور خلاصه، نخ POY بین دو غلطک کشیده میشود تا هم نخ کشیده شود و هم در هیتری که در ابتدای مسیر است، داغ شود . واحد فریکشن شامل همان سه ستون ذکر شده در این ناحیه و بعد از هیتر میباشد. نخ در واحد فریکشن یا تاب اصطکاکی، تابانده شده و یک جهت تاب به عقب بر میگردد و جهت دیگر به بعد از واحد فریکشن و با توجه به اینکه نخ به سمت بعد از فریکشن حرکت میکند، به راحتی میتواند به تفاوت میزان تاب باقیمانده و همچنین اختلاف تنش نخ در قبل و بعد از واحد فریکشن پی برد ( T۱ و T۲). درواقع، تاب به عقب برگشته و به علت داغ بودن نخ، ساختمان ظاهری آن از حالت صاف به جعد تبدیل میشود و شکل ظاهری بعد از عبور مجدد از فریکشن و سرد شدن در ناحیه خنک کننده حالت فنری به خود میگیرد. تعداد دیسکها، جنس دیسکها، درجه حرارت قسمت خنک کننده و مدت زمان (طول المانها و سرعت ) همگی باید کنترل شود تا جعد در سراسر نخ به طور یکسان و یکنواخت ایجاد شود و دارای ثبات نیز باشد.
کریمپ کنتراکشن (cc)، کرمپ مدول (cm) و کریمپ استابیلیتی (cs) به ترتیب پارامترهای برگشت پذیری، ثبات و مقاومت در برابر کشش است که باید بعد از تولید نخ اندازهگیری و بررسی شوند که هر کدام استاندارد خود را دارند و اگر خارج از استانداردها باشد، باید به تنظیمات ماشین رجوع شود و پارامترهایی مانند حرارت و سرعتها تغییر داده شوند.
در روش تاب مجازی، پدیدهای تحت عنوان سرجینگ وجود دارد که تنش نخ را قبل از آنکه وارد فریکشن شود، اندازه میگیرد و میزان این تنش باید ثابت باشد. وقتی این تنش متغیر باشد اصطلاحاً میگویند سرجینگ اتفاق افتاده و نخ در این صورت ناپایدار است که این امر مطلوب نیست. اگر همه فرآیند درست و فاقد سرجینگ تنظیم شده باشد، برای دستیابی به سرعت حداکثری ممکن بعد از افزایش زیاد سرعت و مشاهده بی ثباتی، باید سرعت کاهش یابد تا میزان تنش ثابت بماند که این سرعت ایدهآل است و با آن حدود سرعت ادامه میدهیم. (این قطعه غیر ضروری صرفاً برای بحث تکسچره هوا ذکر شد ).
از آنجا که در فرایند تاب مجازی یا DTY با نخ های ترموپلاستیک سروکارداریم، نخ بعد از عملیات فریکشن، میتواند یک هیتر دوم هم قرار گیرد که جعد و فنریت نخ را تثبیت و تنشهای موجود در نخ را به حداقل برساند. در صورت قرار ندادن هیتر دوم، حالت الاستیک نخ بیشتر میشود که معمولاٌ برای نایلون هیتر دوم وجود ندارد ولی برای پلیاستر عمدتاً هیتر دوم ضروریست، چون پارچه تاریپودی باید حالت کشسانی کمتری داشته باشد.
به طور کلی، نخ DTY که به آن تکسچره سنتی هم گفته میشود، نخی است که حالت فنری و تاب زنده دارد و نمیتواند به لحاظ ظاهری و حتی به لحاظ جذب رطوبت و حبس هوا، با نخهای اسپان یا ریسیده رقابت کند. درواقع، این نوع نخ هم کاربردهای خاص خود را دارد و در صنعت گردبافی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد.
نمایی از ماشینآلات DTY
لطفاً توضیحاتی مختصر در خصوص روش تکسچره هوا بفرمایید.
تکسچره هوا ( air texturing ) با ایجاد تکسچر بر روی نخ به وسیله فشار هوا (۱۰ تا ۱۵ بار) انجام میشود. این روش، که در دهه ۵۰ توسط چکها و بعد آلمانیها ابداع شد، جتهای خاصی است که نخ از آنها عبور میکند و هوای فشرده با عبور از آنها، سرعتی حدوداً سه برابر صوت پیدا میکند. پس از آن، جتها شکل اغتشاشی به خود میگیرند و با آشفته کردن فیلامنتها و از طریق overfeed (تغذیه اضافه) این فیلامنتها با کمک حرکت نخ و هوای دمیده در آنها در هم تنیده شده و به صورت نخی با ظاهر نخهای ریسیده شده درمیآید. این روش منجر به ایجاد ناهمواریهای ریزی روی نخ میشود که دیگر مانند نخ های فیلامنتی صاف نمیباشد.
علتی که جدای از dpf ، زیر دست را تعیین میکند بحث overfeed یا تغذیه اضافه است. در روش DTY میزان تغذیه اضافه بسیار محدود است ولی در تکسچره هوا میتوان به راحتی میزان تغذیه اضافه را در بازه بسیار گسترده کم و زیاد کرد و بالطبع، نخهای متفاوتی را ایجاد نمود. در DTY نخ یک لا یا دولا را میتوان وارد دستگاه کرد ولی در تکسچره هوا، تعداد بیشتری نخ با اورفیدهای مختلف وارد دستگاه میشود و همچنین، میتوان نخهایی با رنگهای مختلف را وارد نمود. بنابراین، تنوع نخهای تولیدی در این روش خیلی بالاست. (البته یکسری نخهای بوکله هم وجود دارد که نخهای مختلف را با هم میتابانند و ممکن است ندرتاً شبیه هم باشد و در این مورد نباید مرتکب اشتباه شد.) الزامی ندارد که همه اجزاء مواداولیه یکسان یا یک جنس باشند، فقط اینکه همه نخها باید فیلامنت باشند نه استیپل.
نمایی از اجزای ماشینآلات تکسچره هوا
آیا امکان تغذیه ابریشم به عنوان فیلامنت یک لیف طبیعی وجود دارد؟
بله امکان پذیر که هست ولی کار بیهودهای است زیرا، ابریشم به صورت بوبینهای چند هزار متری وجود ندارد و برای ایجاد آن، باید گره زده شود. وقتی که این فیلامنتها به گره میرسد دچار مشکلات متعددی همچون پارگی میگردد و به دلیل استحکام کم، در مقابل هوای فشرده مقاومت بسیار پایینی دارد. به طور کلی، فرآیند تکسچرایزینگ به منظور بهبود زیردست کالا انجام میشود تا در تماس با بدن، حس خوشایندی بدهد. برای سایر کاربردهایی که با بدن در تماس نیستند، احتیاجی به تکسچره کردن نیست. اما، ایجاد جعد بر روی کالا بعد از تکسچرایزینگ قابلیتهایی مانند حبس هوا و جذب رطوبت را ایجاد میکند. از طرفی پارچههای ابریشم به دلیل اینکه تحت عملیات تکسچرایزینگ قرار نمیگیرند، حس خوبی در تماس با بدن ایجاد نمیکند، لذا، اگر اینکار در فشارهای کمتر انجام شود، میتواند تجربه جدیدی در نساجی باشد.
در روش تکسچره هوا، میتوان با تغییرات در کشش و حرارت، میزان استحکام را با نخ های حاصل از الیاف طبیعی مثل پنبه و پشم، همسانسازی کرد که این قابلیت در روشهای دیگر تکسچره وجود ندارد؛ چراکه، در این روش پدیده سرژینگ ایجاد نمیشود و محدودیتی در سرعت وجود ندارد. اگر هم محدودیتی باشد، به دلیل ضعف طراحی در جت های مورد استفاده میباشد.
در این گفتگو در زمینه تکسچرایزینگ، به نخ ATY ورود کردیم و در جلسات بعدی، بیشتر به جزییات فنی و کاربردهای این نخ میپردازیم.